s نقد و تحلیل غزل معاصر: "مثل یک برگ که پاییز زمین خواهد خورد!" اثر بهرام بهرامی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

نقد و تحلیل غزل معاصر:

این غزل با بازی زیبای کلمات و تصاویر شاعرانه، به بررسی مفاهیم عمیق انسانی و اجتماعی پرداخته است. در ادامه به بررسی بخش‌های مختلف این غزل می‌پردازیم.

مضمون اصلی:

غزل به مضامین متعدد از جمله فساد، ریا، غرور، مرگ، و سرنوشت انسان‌ها پرداخته است. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی و اسطوره‌ای، نقاشی‌هایی زنده و پویا از این مفاهیم ارائه می‌دهد.

بررسی ابیات:

1. مثل یک برگ که پاییز زمین خواهد خورد / پرچم زرد ریا نیز زمین خواهد خورد.
- شاعر با استفاده از تصویر برگ پژمرده در پاییز، به سقوط حتمی ریاکاری اشاره می‌کند. پرچم زرد نمادی از ریا و نفاق است که همانند برگ پاییزی سرانجام فرو خواهد افتاد.

2. جنگل نخوت او در دهن ارّه ی مرگ / مثل خاک ارّه ی ناچیز زمین خواهد خورد.
- تصویر جنگل نخوت که توسط اره‌ی مرگ تکه تکه می‌شود، به اضمحلال غرور و تکبر اشاره دارد. خاک اره به معنای چیزی کم‌اهمیت و بی‌ارزش است که نهایتاً به زمین خواهد افتاد.

3. آن مترسک که پدرخوانده ی زاغان شده است / در دهان درّه ی جالیز زمین خواهد خورد.
- مترسک نماد فردی است که با فریب ظاهر خود، نقش مهمی را ایفا می‌کند. اما نهایتاً در دره‌ای که نماد شکست و سقوط است، فرو خواهد افتاد.

4. مساله بعد زمان است که افتاده به قیف / گفتم این دیو زمان نیز زمین خواهد خورد.
- شاعر به مسئله زمان و گذر آن اشاره می‌کند که حتی دیو زمان نیز نمی‌تواند از فرا رسیدن سرنوشت نهایی فرار کند.

5. فصل برگشتن قو های سفید از تبعید / پشت خفاش شباویز زمین خواهد خورد.
- قوهای سفید نماد پاکی و امید هستند که بازگشت آنان از تبعید به معنای غلبه بر تاریکی و ظلمت (خفاش) است.

6. آبشاری است در آینده و خود شیفته هم / در ته درّه غم انگیز زمین خواهد خورد.
- آبشار نماد زیبایی و شکوه است اما در آینده‌ای دور نیز به ته دره سقوط خواهد کرد، همانطور که خودشیفتگی نیز نهایتی جز سقوط ندارد.

7. قهرمان اول هر قصه همیشه با دیو / پنجه در پنجه گلاویز زمین خواهد خورد.
- تقابل قهرمان و دیو در قصه‌ها نماد مبارزه خیر و شر است که نهایتاً هر دو به زمین خواهند افتاد اما..

8. آخر قصه ولی غول کشد نعره ی تلخ / بعد هم خنجر نوک تیز زمین خواهد خورد.
- پایان قصه با نعره تلخ غول و فرو افتادن خنجر تیز همراه است که نشان از پایان تراژیک مبارزه و شکست غول دارد.

9. خیمه شب باز نگه داشته خود را اما / چون که لق می زند آن میز زمین خواهد خورد.
- خیمه شب باز نمایشی است که کنترل شخصیت‌ها را دارد، اما با لغزیدن میز، نهایتاً همه چیز فرو خواهد ریخت.

10. آخر قصه چنین است که چون روئین تن / داشت در چکمه شنی ریز، زمین خواهد خورد.
- روئین تن که نماد شکست ناپذیری است، در نهایت به دلیل نقطه ضعف کوچک خود فرو خواهد افتاد.

11. تیر برقی سر یک سوزن اگر کج بشود / در شبی دلهره آمیز زمین خواهد خورد.
- جزئی‌ترین انحراف (تیر برق) می‌تواند منجر به سقوط در شب دلهره‌آوری شود.

12. در خیالات خودش، او که نباشد، دیگر / پرچم قلعه ی پرهیز زمین خواهد خورد.
- اشاره به شخصیت خودشیفته ای که در بیت 6 اشاره شد. 

13. گیرم امروز مرا زد به زمین اربابت / چشم زرد تو هم ای هیز، زمین خواهد خورد.
- همانطور که قبلاً بیان شد بهرامی در شعرهایش هم به اربابان ظلم اشاره و حمله می کند و هم به نوچه ها و فرمانبرهای آنان. 

14. با تکبر روی این خاک نرو راه، ترا / زود با روده ی دهلیز، زمین خواهد خورد!
- تکبر روی زمین (خاک) نهایتاً به سقوط و فرو رفتن در دل خاک منجر خواهد شد.

جمع‌بندی:

شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر طبیعی و اجتماعی، به بیان سقوط و فروپاشی تکبر، نخوت، و ریاکاری پرداخته است. هر بیت به نوعی به سرنوشت نهایی انسان‌ها و اعمالشان اشاره دارد، که در نهایت همه چیز به زمین بازخواهد گشت. قدرت بیان شاعر در استفاده از تصاویر زنده و استعاری، این غزل را به اثری تأثیرگذار تبدیل کرده است.

نقدی از ه م

متن شعر : 

مثل یک برگ که پاییز زمین خواهد خورد

پرچم زرد ریا نیز زمین خواهد خورد.

 ❉

جنگل نخوت او در دهن ارّه ی مرگ

مثل خاک ارّه ی ناچیز زمین خواهد خورد.

 ❉

آن مترسک که پدرخوانده ی زاغان شده است

در دهان درّه ی جالیز زمین خواهد خورد.

 ❉

مساله بعد زمان است که افتاده به قیف

گفتم این دیو زمان نیز زمین خواهد خورد.

 ❉

فصل برگشتن قو های سفید از تبعید

پشت خفاش شباویز زمین خواهد خورد.

 ❉

آبشاری است در آینده و خود شیفته هم

در ته درّه غم انگیز زمین خواهد خورد.

 ❉

قهرمان اول هر قصه همیشه با دیو

پنجه در پنجه گلاویز زمین خواهد خورد.

 ❉

آخر قصه ولی غول کشد نعره ی تلخ

بعد هم خنجر نوک تیز زمین خواهد خورد.

 ❉

خیمه شب باز نگه داشته خود را اما

چون که لق می زند آن میز زمین خواهد خورد.

 ❉

آخر قصه چنین است که چون روئین تن

داشت در چکمه شنی ریز، زمین خواهد خورد.

 ❉

تیر برقی سر یک سوزن اگر کج بشود

در شبی دلهره آمیز زمین خواهد خورد.

 ❉

در خیالات خودش، او که نباشد، دیگر

پرچم قلعه ی پرهیز زمین خواهد خورد.

 ❉

گیرم امروز مرا زد به زمین اربابت

چشم زرد تو هم ای هیز، زمین خواهد خورد.

 ❉

با تکبر روی این خاک نرو راه، ترا

زود با روده ی دهلیز، زمین خواهد خورد!

 غزلی از بهرام بهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی