چشم خونی بعد از اینکه حرف های گاو زخمی را در مورد شیبا شنیده بود؛ لبریز از خشم و ناراحتی یکی از محافظان خودش را فرستاد تا گوش چروکین رئیس گله ی بوفالوها، که محرم اسرار و اصلی ترین همدست او در اجرای تمام نقشه هایش محسوب می شد را پیش او ببرد. گوش چروکین فوراً پیش چشم خونی رفت و چشم خونی ماجرایی که از گاومیش زخمی در مورد شیبا شنیده بود را به بوفالو گفت.
- خانه
- از بس که ریا دیده ام از طوطی و طاووس!
- راهنمای سایت
- تماس با من
- فهرست اسامی حیوانات
- فهرست نام های گل های آپارتمانی
- فهرست نام درختان
- مطالب جالب
- روانشناسی (Psychology)
- جامعهشناسی (Sociology)
- ریاضی (Mathematics)
- فیزیک (Physics)
- شیمی (Chemistry)
- زمینشناسی (Geology)
- جغرافیا (Geography)
- تاریخ (History)
- هنر (Art)
- ادبیات (Literature)
- شعر (Poetry)
- زبان (Language)
- فهرست نام کشورها
- تکامل (Evolution)
- غزل معاصر
- موسیقی (Music)
- سینما (Cinema)
- ورزش (Sport)