s غزل معاصر: پیش از آنی که به یک شعله بسوزانمشان! - محمد علی بهمنی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

پیش از آنی که به یک شعله بسوزانمشان
باز هم گوش سپردم به صدای غمشان


هر غزل گر چه خود از دردی و داغی می سوخت
دیدنی داشت ولی سوختن با همشان


گفتی از خسته ترین حنجره ها می آمد
بغضشان شیونشان ضجه ی زیر و بمشان


نه شنیدی و مباد آنکه ببینی روزی
ماتمی را که به جان داشتم از ماتمشان


زخم ها خیره تر از چشم تو را می جستند
تو نبودی که به حرفی بزنی مرهمشان


این غزلها همه جانپاره های دنیای منند
لیک با این همه از بهر تو می خواهمشان


گر ندارند زبانی که تو را شاد کنند
بی صدا با دگر زمزمه ی مبهمشان


شکر نفرین به تو در ذهن غزل هایم بود
که دگر تاب نیاوردم و سوزاندمشان

محمد علی بهمنی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی