در این متن، برتراند راسل، فیلسوف و نظریهپرداز برجسته، به عمق احساسات انسانی نسبت به اندیشه میپردازد. او بیان میکند که انسانها از اندیشیدن به شدت میترسند، ترسی عمیقتر از فقر و حتی مرگ. راسل با تأکید بر قدرت تخریبکننده و انقلابی اندیشه، آن را نیرویی توصیف میکند که میتواند سنن و عرفهای ریشهدار جوامع را به چالش بکشد و امتیازات نادرست را نابود کند. او اندیشه را به مثابه یک آنارشیست میبیند که هیچ قانونی را نمیپذیرد و بر خرد کهن بیاعتناست. این متن همچنین به نوعی غفلت بشر از عظمت و ژرفای وجود خود اشاره دارد و در نهایت، اندیشه را به عنوان بزرگترین مایه افتخار بشریت معرفی میکند. راسل در اینجا دعوت میکند تا به قدرت تحولآفرین اندیشه ایمان بیاوریم و از آن به عنوان چراغ راهی برای رهایی و آگاهی استفاده کنیم:
برتراند راسل : انسانها بیش از هر چیز دیگر، از اندیشیدن وحشت دارند، بیش از فقر، حتی بیش از مرگ. «اندیشه» انقلاب میکند، از تخت به زیر میکشد و نابود میسازد. امتیازات دروغین، سنن و عرف جوامع، و عادات راحت طلبانهٔ انسانها را، بدون ذرهای رحم، از دم تیغ میگذراند. هیچ قانونی را به رسمیت نمیشناسد؛ آنارشیست است. مراجع قانونی را به پشیزی نمیانگارد و بر خرد کهن نیز وقعی نمینهد. اندیشه به سادگی در گودال جهنم مینگرد و هراسی او را فرا نمیگیرد. بشر، لکه کوچکی مغروق در ژرفای بی پایانی از سکوت است؛ اندیشه این را میبیند و با این حال، غرورمندانه خود را به نمایش میگذارد، گویی ارباب کائنات است. «اندیشه» چالاک، آزاد و عظیم است، یگانه روشنایی این جهان و بزرگترین مایه فخر بشر.