مفهوم هاله (human aura) در فرهنگها و دینهای مختلف به صورت متفاوت تفسیر میشود، اما به طور کلی، هاله به معنای یک نور متمایل به دور سر و یا وجودی معمولاً نامرئی اطراف شخص یا شیء است که به آن ویژگیهای خاصی نسبت داده میشود. در برخی فرهنگها، هاله به عنوان یک نشانه از مقدسیت، پاکیزگی، یا قدرت معنوی در نظر گرفته میشود.
به طور عمومی، هاله ممکن است به نوری اشاره کند که به طور طبیعی یا متازل به دور سر یک فرد یا جسم وجود دارد و ممکن است به صورت نامرئی یا بصری قابل مشاهده باشد. این مفهوم همچنین ممکن است به صورت مجازی برای اشاره به یک نوع اثرات یا ویژگیهای فردی یا اشیا استفاده شود که معمولاً از میان دیگران متمایل به تفسیرات روحی و معنوی ترجیح داده شده است.
در عصر معنویت جدید، هاله به عنوان یک میدان انرژی معتقد به وجود آمده که برخی معتقدند میتواند انسان یا اشیاء را در بر گیرد. برخی این هاله را به عنوان یک جسم نامحسوس تعریف کردهاند. ادعاهایی وجود دارد که افراد متخصص در علوم غیبی یا پزشکی کل نگر، توانایی دارند تا اندازه، رنگ و نوع ارتعاشات یک هاله را تشخیص دهند.
در زمینه پزشکی جایگزین، هاله انسان به عنوان یک آناتومی پنهان شناخته میشود که معتقدند بر سلامت بیماران تأثیرگذار است، و شامل مراکز نیرویی حیاتی مانند چاکراها است. این ادعاها هنوز به شواهد علمی قاطعی پشتیبانی ندارند و بیشتر در حوزهی شبهعلم قرار میگیرند. تا به حال در آزمایشهای علمی، توانایی دیدن یا وجود واقعی هاله به ثبوت نرسیده است.
برخی از شکگرایان، مانند رابرت تاد کارول، معتقدند که تجربه هاله ممکن است به دلیل عوامل درونی مغزی مانند حسآمیزی، صرع، میگرن یا تأثیر مواد روانگردانی مانند الاسدی باشد. اختلالات درونی دیگری مانند اختلالات بینایی نیز ممکن است باعث تحریک بینایی و ایجاد احساس هاله شوند. همچنین خستگی چشم نیز ممکن است به عنوان یکی از عواملی که میتواند هاله ایجاد کند، مطرح شود.
تلاشهای بسیاری برای اثبات وجود هاله به شکست ختم شدهاند. به عنوان مثال، در شرایط تاریکی افراد قادر نبودهاند هاله را تشخیص دهند، و در آزمایشهای کنترلشده، هاله از طریق موانع غیرقابل تشخیص دیگر، قابل شناسایی نبودهاند.
آزمایش ها
آزمایشهای بسیاری نشان داده است که توانایی افراد واسطهای (سایکیک) در تشخیص هاله به شکست ختم میشود. به عنوان مثال، در یک آزمایش، افراد در اتاق تاریک قرار گرفته و از واسطه خواسته شد که تلاش کند تا هالههای موجود را شناسایی کند. نتایج نشان داد که تعداد کمی از پاسخها صحیح بوده و بیشتر به صورت تصادفی ارائه شدهاند.
در آزمایشهای دیگر نیز، هالهبینی در محیطهای تلویزیونی انگلیسی زبان آزموده شده است. به عنوان مثال، در یکی از آزمایشها، فردی که ادعا کرده بود هاله را میتواند تشخیص دهد، در یک سوی اتاق ایستاده بود و در سوی دیگر، پشت دیواری مات، چندین ردیف وجود داشت که درون آنها ممکن بود انسان یا مانکنی قرار داشته باشد. هالهبین نتوانست ردیفهایی که مانکن بودند را تشخیص دهد و به اشتباه عنوان کرد که درون همهٔ آنها انسان است.
جالب بود !!!