نظریه کانن-بارد (Cannon-Bard Theory) یکی از نظریههای مهم در روانشناسی هیجان است که توسط والتر کانن (Walter Cannon) و فیلیپ بارد (Philip Bard) در اوایل قرن بیستم مطرح شد. این نظریه در پاسخ به نظریه جیمز-لانگه ارائه شد و بر این ایده استوار است که هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی به طور همزمان و مستقل از یکدیگر رخ میدهند. به عبارت دیگر، وقتی با یک محرک هیجانانگیز مواجه میشویم، هم احساس هیجان و هم تغییرات جسمانی به طور همزمان ایجاد میشوند، نه این که یکی مقدم بر دیگری باشد.
مفاهیم کلیدی نظریه کانن-بارد
۱. همزمانی هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی
بر اساس این نظریه، هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی به طور همزمان و مستقل از یکدیگر رخ میدهند. برای مثال، وقتی با یک مار مواجه میشویم، هم احساس ترس و هم افزایش ضربان قلب به طور همزمان ایجاد میشوند. این دو فرآیند به موازات یکدیگر اتفاق میافتند و هیچ کدام مقدم بر دیگری نیست.
۲. نقش تالاموس
کانن و بارد معتقد بودند که تالاموس (Thalamus) نقش کلیدی در این فرآیند ایفا میکند. وقتی یک محرک هیجانانگیز دریافت میشود، تالاموس همزمان سیگنالهایی به دو بخش مختلف ارسال میکند:
قشر مغز (Cortex): این سیگنالها باعث ایجاد احساس هیجان (مانند ترس یا خشم) میشوند.
سیستم عصبی خودمختار (Autonomic Nervous System): این سیگنالها باعث ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی (مانند افزایش ضربان قلب یا عرق کردن) میشوند.
۳. استقلال هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی
بر خلاف نظریه جیمز-لانگه که معتقد بود هیجانات نتیجه تغییرات فیزیولوژیکی هستند، نظریه کانن-بارد بیان میکند که هیجانات و پاسخهای جسمانی دو فرآیند مستقل هستند که به طور همزمان رخ میدهند.
مثالهایی از نظریه کانن-بارد
ترس: وقتی با یک مار مواجه میشویم، هم احساس ترس و هم افزایش ضربان قلب به طور همزمان ایجاد میشوند.
خشم: وقتی کسی به ما توهین میکند، هم احساس خشم و هم گره کردن مشت به طور همزمان رخ میدهند.
شادی: وقتی یک خبر خوب میشنویم، هم احساس شادی و هم لبخند زدن به طور همزمان اتفاق میافتند.
تفاوت نظریه کانن-بارد با نظریه جیمز-لانگه
نظریه کانن-بارد در پاسخ به نظریه جیمز-لانگه مطرح شد و تفاوتهای کلیدی بین این دو نظریه عبارتند از:
۱. تقدم یا همزمانی
نظریه جیمز-لانگه: تغییرات فیزیولوژیکی اول رخ میدهند و سپس هیجانات به عنوان نتیجه این تغییرات تجربه میشوند.
نظریه کانن-بارد: هیجانات و تغییرات فیزیولوژیکی به طور همزمان رخ میدهند.
۲. نقش تالاموس
نظریه جیمز-لانگه: بر نقش پسخوراند حسی از بدن تأکید میکند.
نظریه کانن-بارد: بر نقش تالاموس در هماهنگی همزمان هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی تأکید میکند.
۳. استقلال فرآیندها
نظریه جیمز-لانگه: هیجانات وابسته به تغییرات فیزیولوژیکی هستند.
نظریه کانن-بارد: هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی دو فرآیند مستقل هستند.
انتقادات به نظریه کانن-بارد
اگرچه نظریه کانن-بارد نقش مهمی در درک رابطه بین هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی ایفا کرده است، اما با انتقاداتی نیز مواجه شده است:
۱. سادهسازی فرآیندهای پیچیده
برخی منتقدان معتقدند که این نظریه فرآیندهای پیچیده هیجانی را بیش از حد سادهسازی کرده است و نقش عوامل شناختی را نادیده گرفته است.
۲. نقش قشر مغز
برخی تحقیقات نشان دادهاند که قشر مغز نقش مهمتری در تجربه هیجانات دارد تا تالاموس.
۳. همپوشانی پاسخهای فیزیولوژیکی
مانند نظریه جیمز-لانگه، این نظریه نیز در توضیح همپوشانی پاسخهای فیزیولوژیکی در هیجانات مختلف با مشکل مواجه است.
تأثیر نظریه کانن-بارد
نظریه کانن-بارد تأثیر عمیقی بر روانشناسی هیجان و علوم اعصاب داشته است. این نظریه نشان داد که هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی دو فرآیند مستقل اما همزمان هستند و نقش تالاموس در هماهنگی این فرآیندها را برجسته کرد. همچنین، این نظریه زمینهساز تحقیقات بعدی در مورد رابطه بین هیجانات و پاسخهای جسمانی شد.
جمعبندی
نظریه کانن-بارد یکی از نظریههای کلاسیک در روانشناسی هیجان است که بر همزمانی هیجانات و پاسخهای فیزیولوژیکی تأکید میکند. بر اساس این نظریه، وقتی با یک محرک هیجانانگیز مواجه میشویم، هم احساس هیجان و هم تغییرات جسمانی به طور همزمان ایجاد میشوند. این نظریه در پاسخ به نظریه جیمز-لانگه مطرح شد و نقش تالاموس در هماهنگی این فرآیندها را برجسته کرد. اگرچه این نظریه با انتقاداتی مواجه شده است، اما نقش مهمی در درک ما از هیجانات و رابطه بین بدن و ذهن ایفا کرده است.