s غزل معاصر: عنکبوت از وزش باد نرنجیده هنوز! - بهرام بهرامی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

تو نگو پایه ی بیداد نلرزیده هنوز!

تاج اگر از سرش افتاد نفهمیده هنوز!

 *

دل جریان پر از وزوز این باغ خوش است

عنکبوت از وزش باد نرنجیده هنوز.

 *

مگس آینده ی ده روزه ی خود را دیده

که از آینده ی میعاد نترسیده هنوز.

 *

دیو دانسته محال است زمان برگردد

به همان روز که صیاد نزاییده هنوز

 *

به همان روز که ناخواسته خورشید به زور

به نوک ارّه ی جلاد نتابیده هنوز.

 *

آیه ی رقص فرود آمده و پروانه

یک دل سیر  وفقط شاد نرقصیده هنوز.

 *

ابر هم عقده ی تبعیض گرفته است چرا

برف روی همه آزاد نباریده هنوز؟

 *

آن که پنداشت که با زور دل از ما برده

قلب را در همه ابعاد نسنجیده هنوز.

 *

(فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن)

گورکن روح به اجساد نبخشیده هنوز.

 *

قول آمرزش جاوید به ما داده ولی

به جز از ژاژ در این باد نخاییده هنوز.

بهرام بهرامی حصاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی