قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
☆☆☆
در مرض موت با اجازه دستور
خادم او جوجه ها به محضر او برد
☆☆☆
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد
☆☆☆
گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد
☆☆☆
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد
ایرج میرزا
- ۰۳/۰۴/۲۷