کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۶ اسفند ۰۳، ۰۵:۰۲ - ناشناس
    ok

۱۱۲ مطلب با موضوع «داستان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سفر پسرک فقیر به دنیای غول‌ها، طلا و شجاعت

مقدمه

در دنیای افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه، برخی داستان‌ها همچنان زنده‌اند؛ قرن‌ها روایت شده‌اند، تغییر کرده‌اند، اما جان خود را از دست نداده‌اند. «جک و لوبیای سحرآمیز» یکی از همین قصه‌هاست. داستانی کلاسیک از فرهنگ انگلیسی که با عناصر جادویی، قهرمانی کودکانه و طنز و خطر، قلب میلیون‌ها کودک و بزرگسال را تسخیر کرده است.

خلاصه‌ی داستان

زندگی سخت جک و مادرش

جَک پسربچه‌ای فقیر است که همراه مادر پیرش در کلبه‌ای کوچک زندگی می‌کند. آن‌ها آن‌قدر فقیر شده‌اند که تنها دارایی‌شان یک گاو پیر است. مادرش تصمیم می‌گیرد گاو را بفروشند تا با پولش غذا تهیه کنند.

مبادله عجیب

در راه بازار، جک با مرد غریبه‌ای روبه‌رو می‌شود که به او «لوبیای سحرآمیز» پیشنهاد می‌کند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

مردی بود که از راه دزدی کفن مردگان و فروش آن‌ها زندگی می‌کرد. هر وقت کسی در روستا می‌مرد، او شبانه به قبرستان می‌رفت، قبر را می‌شکافت و کفن مرده را می‌دزدید. سال‌ها به این کار ادامه داد تا اینکه یک روز احساس کرد عمرش به پایان رسیده و پایش لب گور است.

پسرش را که تنها فرزندش بود صدا زد و گفت: «پسرم، من در تمام عمرم کاری کردم که نفرین و ناسزای همه را به جان خریدم. هیچ‌کس در این دنیا نیست که بعد از مرگم از من به نیکی یاد کند. از تو می‌خواهم کاری کنی که وقتی پیر شدی، مثل من از کارهایت پشیمان نشوی و همه از تو به خوبی یاد کنند.»

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

ضرب‌المثل معروف "ماست‌ها را کیسه کردن" به معنای ترسیدن است و زمانی به کار می‌رود که فردی از شنیدن خبری یا هشداری به وحشت افتاده و برای جلوگیری از خطر، اقدام فوری می‌کند. به این حالت گفته می‌شود که فلانی "ماستش را کیسه کرد".

در تاریخ آمده است که در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، قیمت ماست به طور ناگهانی افزایش یافت. ماست که غذای اصلی و قوت روزانه مردم بود، به یکباره گران شد و مردم از این گرانی اعتراض کردند. شاه دستور داد که قیمت ماست کاهش یابد و به قیمت قبل بازگردد؛ اما فروشندگان ماست به دستورات شاه توجه نکردند و در نهایت قیمت ماست کاهش نیافت.

در این زمان، فردی قدرتمند به نام مختارالسلطنه در تهران حضور داشت که برای رسیدگی به اوضاع آشفته آن دوران، رئیس نظمیه تهران شده بود. به دستور شاه، مختارالسلطنه تصمیم گرفت که قیمت ماست را تثبیت کند.

چند ماه بعد، اوضاع کمی آرام شد. اما مختارالسلطنه که فردی پیگیر بود، به این آرامش مشکوک شد و تصمیم گرفت تا به طور غیررسمی و با لباس معمولی به دکان‌های ماست‌فروشی رفته و ببیند که ماست را با چه قیمتی به مردم می‌فروشند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

در زمان‌های قدیم، دو دوست بودند که شغل‌شان خشتمالی بود. از صبح تا شب، خشت می‌ساختند و برای کارشان تنها دستمزد اندکی دریافت می‌کردند. روزها، مقدار زیادی خاک را با آب مخلوط کرده، گل درست می‌کردند و با کمک قالبی چوبی، از آن گل خشت می‌زدند.

یک روز ظهر، وقتی که هر دو از شدت خستگی و گرسنگی بسیار اذیت شده بودند، یکی از آنها گفت: "ما هرچه تلاش می‌کنیم، باز هم به جایی نمی‌رسیم. حتی پول کافی برای خرید غذا نداریم. تنها پولمان به اندازه خرید نان است. بهتر است تو بروی و کمی نان بخری، من هم اینجا کمی بیشتر کار می‌کنم تا چند خشت بیشتر بسازم." دوستش با همان پول اندک رفت تا نان بخرد. وقتی به بازار رسید، دید که در کنار خیابان، هم کباب می‌فروشند و هم آش، و از دیدن غذاهای خوشمزه، دلش ضعف رفت. اما چه می‌توانست بکند؟ پولش به هیچ‌وجه برای خرید آن غذاها کافی نبود. با سختی توانست جلوی وسوسه‌اش را بگیرد و به سمت نانوا حرکت کند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

پارادوکس ابیلین (Abilene Paradox) یک پدیده اجتماعی است که زمانی رخ می‌دهد که گروهی از افراد به تصمیماتی جمعی می‌رسند که هیچ‌کدام از اعضا واقعاً تمایل به آن‌ها ندارند، اما هر کدام فکر می‌کنند که دیگران خواستار آن تصمیم هستند. این پارادوکس به نام شهر ابیلین در ایالت تگزاس ایالات متحده نام‌گذاری شده است و نشان‌دهنده‌ی ناهماهنگی و خطا در تصمیم‌گیری گروهی است.

تاریخچه و توضیح پارادوکس ابیلین

این پارادوکس برای اولین بار توسط جری بایر (Jerry Bailer) در سال ۱۹۷۴ مطرح شد. او این پدیده را با یک داستان واقعی توضیح داد که در آن، یک خانواده در یک سفر به ابیلین می‌روند، حتی اگر هیچ‌کدام از اعضای خانواده واقعاً تمایلی به رفتن به آنجا نداشته باشند.

داستان پارادوکس ابیلین:

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

مرد شاپرکی

در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۶۶، پنج مرد که در حال حفر قبر در قبرستان‌های ناحیه کلندنین، ویرجینیای غربی بودند، گزارش دادند که موجودی انسان‌مانند را مشاهده کرده‌اند که در ارتفاع پایین، درست بالای سرشان در حال پرواز بوده است. این مشاهده اغلب به عنوان نخستین دیدار از موجودی که بعدها به "مرد شاپرکی" معروف شد، در نظر گرفته می‌شود.

چند روز بعد، در ۱۵ نوامبر، دو زوج جوان از پوینت پلزنت به نام‌های راجر و لیندا اسکاربری و استیو و مری مالت به پلیس گزارش دادند که موجودی خاکستری رنگ را دیده‌اند که چشمان قرمزی داشت که با تابش نور خودروشان درخشان می‌شد. آن‌ها موجود را این‌گونه توصیف کردند: "انسانی بزرگ، با توانایی پرواز و بال‌هایی به طول ۱۰ فوت (۳ متر)." موجود مورد نظر خودروی آن‌ها را در حال رانندگی در ناحیه‌ای به نام "ناحیه TNT" که یک منطقه قدیمی از دوران جنگ جهانی دوم بود، تعقیب می‌کرد.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

داستان “لباس جدید پادشاه” (The Emperor’s New Clothes) اثر هانس کریستین اندرسن یکی از داستان‌های معروف و محبوب ادبیات کودکان است که به نقد جامعه و رفتارهای انسانی می‌پردازد. این داستان به‌طور خلاصه شامل موارد زیر است:

خلاصه داستان

در یک پادشاهی دور، پادشاهی بسیار مغرور و خودخواه وجود داشت که تنها به لباس‌هایش اهمیت می‌داد و به زیبایی ظاهری خود بسیار می‌بالید. او هر روز لباس‌های جدیدی می‌پوشید و هیچ چیز برایش مهم‌تر از این نبود که چه لباسی بر تن دارد.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

روزی روزگاری در یکی از شهرهای دور، مردی ثروتمند زندگی می‌کرد که به شدت در هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌کرد. او هرگاه چیزی نیاز داشت، از دکان‌های مختلف نسیه می‌گرفت و با زحمت بسیار بدهی‌هایش را تسویه می‌کرد.

یک روز، از دوستانش شنید که بقال محله دوغ خوشمزه‌ای آورده است. با اشتیاق به سمت دکان بقال رفت و گفت: “در مسیر، دوغ‌های زیادی دیدم، اما تصمیم گرفتم از تو دوغ بخرم.” بقال با تعجب پرسید: “چرا این کار را نکردی؟” مرد پاسخ داد: “چون می‌خواستم از تو خرید کنم.” بقال با جدیت گفت: “بسیار خوب، حالا پول بده و هرچقدر که می‌خواهی دوغ ببر!” مرد با لبخند گفت: “اگر قصد پرداخت داشتم، از همان دکان‌ها دوغ می‌گرفتم.”

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

افسانه چیست؟

از روایت‌های جادویی تا بازتاب ناخودآگاه جمعی

افسانه، واژه‌ای است که بلافاصله ذهن ما را به سمت جهان خیال، شخصیت‌های شگفت‌انگیز و روایت‌های پر رمز و راز می‌برد. قصه‌هایی که از دل تاریکی جنگل‌ها، از بلندای کوه‌های پرمه یا از اعماق دریاها بیرون می‌آیند و نسل به نسل، از زبان مادربزرگ‌ها به گوش ما رسیده‌اند.
اما واقعاً افسانه چیست؟ چه تفاوتی با اسطوره و افسون دارد؟ و چرا در تمام فرهنگ‌ها، از آغاز تاریخ، افسانه وجود داشته است؟

در این مقاله، با هم به سفری در دل «افسانه‌ها» می‌رویم؛ از تعریف و ریشه‌های آن تا نقش آن در فرهنگ، روان انسان، ادبیات، سیاست و حتی علم.

تعریف افسانه

در ساده‌ترین بیان، افسانه داستانی خیالی است که اغلب عناصر جادویی، موجودات خارق‌العاده یا وقایعی غیرواقعی دارد و بیشتر به‌صورت شفاهی نقل شده است.
افسانه‌ها معمولاً با هدف آموزش، سرگرمی، هشدار یا انتقال ارزش‌های فرهنگی و اخلاقی شکل گرفته‌اند و در دل خود پیام‌هایی پنهان دارند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

داستان چیست؟

جادوی کهنِ بشر برای معنا دادن به جهان

مقدمه

از زمانی که انسان آتش را کشف کرد و در غارها گرد آن نشست، «داستان» شکل گرفت. پیش از آن‌که کتابی نوشته شود، یا حتی خطی روی دیوار کنده شود، ما روایت می‌کردیم. داستان، قدیمی‌ترین و شاید مهم‌ترین اختراع بشر است؛ پلی میان ذهن و جهان، میان خاطره و خیال، میان حقیقت و رویا.

اما واقعاً داستان چیست؟ چرا ذهن ما عاشق روایت است؟ و چگونه داستان‌گویی، بشر را از دیگر جانداران متمایز کرد؟

تعریف داستان: رشته‌ای از رویدادها با معنا

داستان، روایت دنباله‌داری از رویدادهای به‌هم‌پیوسته است که معمولاً یک یا چند شخصیت در مرکز آن‌ها قرار دارند و در مسیری با چالش، تغییر یا کشف روبه‌رو می‌شوند.
اما داستان، تنها توالی اتفاقات نیست؛ ساختار معنایی دارد. ما رویدادها را طوری کنار هم می‌چینیم که به نتیجه‌ای برسیم، درسی بیاموزیم، احساسی برانگیزیم یا دنیایی بسازیم که در آن «چرا»‌ها پاسخ بگیرند.


داستان‌ها چگونه کار می‌کنند؟

  • بهرام بهرامی حصاری

آمارگیر وبلاگ