داستان “جوجهاردک زشت”: سفر به سوی خودشناسی و پذیرش
جوجهاردک زشت (The Ugly Duckling) یکی از داستانهای کلاسیک هانس کریستیان آندرسن است که به زیبایی به موضوعاتی چون خودشناسی، پذیرش و زیبایی درونی میپردازد. این داستان با روایت سفر یک جوجهاردک از زشتی و تنهایی به زیبایی و پذیرش در جامعه، پیامهای عمیق انسانی را منتقل میکند.
خلاصه داستان
داستان با بیرون آمدن تخمهای اردک مادر آغاز میشود. در میان جوجهها، یک جوجهاردک به وضوح از سایرین متفاوت است. او بزرگتر و زشتتر از بقیه جوجهها به نظر میرسد و به همین دلیل به شدت مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. سایر حیوانات به او طعنه میزنند و او را به عنوان موجودی زشت و بیفایده میشناسند. این آزار و اذیتها باعث میشود که جوجهاردک احساس تنهایی و ناامیدی کند.