s معنی ضرب المثل برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه! :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنی ضرب المثل برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه!» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مرد جوانی به عنوان شاگرد در یک مغازه پارچه‌فروشی در بازار قیصریه مشغول به کار بود. یک روز نامزدش به دیدن او آمد. پس از سلام و احوالپرسی، توجهش به یک دستمال گران‌قیمت که در یکی از قفسه‌ها آویزان بود، جلب شد. او از مرد خواست تا آن دستمال را به او هدیه دهد، اما مرد با رد این درخواست گفت: «این دستمال‌ها متعلق به صاحب مغازه است و من نمی‌توانم آن را به کسی بدهم. باید برایش پول پرداخت کنم و متأسفانه پولی ندارم.»

نامزدش از این موضوع ناراحت شد و با اصرار زیاد توانست او را قانع کند. مرد دستمال را به او داد و او به خانه رفت. چند دقیقه بعد، مرد به فکر فرو رفت و از تصمیمش به شدت پشیمان شد.

  • بهرام بهرامی حصاری