شعر سپید: زنبور کارگر و عشق ملکه! - جلیل صفر بیگی

چه لذتی دارد؟

پرواز چه لذتی دارد؟

وقتی

زنبور کارگری باشی

که نتوانی

عاشق ملکه بشوی

جلیل صفربیگی

رباعی امروزی: من نام کسی نخوانده ام الا تو! - جلیل صفربیگی

من نام کسی نخوانده ام الا تو

با هیچ کسی نمانده ام الا تو

عید آمد و من خانه تکانی کردم

از دل همه را تکانده ام الا تو

جلیل صفربیگی

رباعی معاصر: نه سیب نه گندم است بین من و تو - جلیل صفر بیگی

نه سیب نه گندم است بین من و تو

بین من و تو" گم است بین من وتو

این عشق که دیگران از او می گویند

یک سوءتفاهم است بین من و تو

جلیل صفر بیگی

رباعی زیبا: یک نام خوش از خویش به جا بگذارید! - جلیل صفربیگی

بر هر چه به غیر عشق پا بگذارید

دست دل خویش در حنا بگذارید

عاشق بشوید، مردم! عاشق بشوید

یک نام خوش از خویش به جا بگذارید

جلیل صفربیگی

غزل عاشقانه معاصر: ای پر از عاطفه در قحط محبت با من - جلیل صفربیگی

ای پر از عاطفه در قحط محبت با من
کاش می شد بگشایی سر صحبت با من

**

هیچ کس نیست که تقسیم شود در اینجا
درد تنهایی و بی برگی و غربت با من

*

از خروشانی امواج نگاهت دیریست
باد نگشوده لبش را به حکایت با من

**

خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال
آسمان دور شد از روی حسادت با من

*

بعد از این شور غزلهای شکوفا با تو
بعد از این مرثیه و غربت و حسرت با من

**

گرچه کوچیدی از این باغ ولی خواهد ماند
داغ چشمان تو تا روز قیامت با من

جلیل صفربیگی

شعر سپید: زندگی بچه گنجشکی را غافلگیر می کند! - جلیل صفربیگی

تخمی از لانه بیرون می افتد

و می شکند

زندگی

بچه گنجشکی را غافلگیر می کند!

جلیل صفربیگی

رباعی معاصر: لطفاً کمی آغوش برایم بفرست! - جلیل صفربیگی

 

کم نامه ی خاموش برایم بفرست

از حرف پرم گوش برایم بفرست

 

دارم خفه می شوم در این تنهایی

لطفا کمی آغوش برایم بفرست

جلیل صفر بیگی

رباعی امروزی: من با تو چقدر ساده رفتم بر باد!

من با تو چقدر ساده رفتم بر باد!
تو نام مرا چه زود بردی از یاد!

من حبه ی قند کوچکی بودم که
از دست تو در پیاله ی چای افتاد!

جلیل صفربیگی