s متن کتاب گرگ گیاهخوار 47 :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

خاکستری در گوشه ای از جنگل ایستاده و منتظر دیدن نقره نعل  بود. همین که روسای جنگل به گله هایشان رفتند نقره نعل  فوراً به سمت خاکستری راه افتاد. خاکستری با دیدن نقره نعل  گفت: تو باید قبل از ملاقات روسای جنگل با شکارچی ها، با گرگ صحبت کنی. باید از قبل هماهنگ باشین که چه طوری جلسه رو به نفع تو تموم کنین.

نقره نعل  به علامت تایید سر تکان داد و گفت: وقت خیلی کمه. فوراً باید با گرگ صحبت کنم.

آنها به راه افتاند. بعد از یکساعت نقره نعل  در جایی از جنگل که به نظر جای خطرناکی می آمد مخفی شد. خاکستری به سمت گرگ رفت که اطلاع بدهد که گورخر منتظر دیدار اوست. بعد از نیم ساعت خاکستری با گرگ برگشتند و نقره نعل  را پیدا کردند.

ادامه

  • ۰۳/۰۴/۳۱
  • بهرام بهرامی حصاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی