من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو
جلیل صفربیگی
من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو
جلیل صفربیگی
از غیر تو بی نیاز کردند مرا
با عشق تو هم تراز کردند مرا
تا فاش شود فقط تو در قلب منی
جراحی قلب باز کردند مرا ...!
سعید بیابانکی
آن چه از هجران تو بر جان ناشادم رسید
از گناه اولین بر حضرت آدم رسید
**
گوشهگیری کردم از آوازهای رنگرنگ
زخمهها بر ساز دل از دست بیدادم رسید
**
قصه شیرین عشقم رفت از خاطر ولی
کوهی از اندوه و ناکامی به فرهادم رسید
**
مثل شمعی محتضر آماج تاریکی شدم
تیر آخر بر جگر از چله ی بادم رسید
**
شب خرابم کرد اما چشمهای روشنت
باردیگر هم به داد ظلمتآبادم رسید
**
سرخوشم با این همه زیرا که میراث جنون
نسل اندر نسل از آباء و اجدادم رسید
**
هیچ کس داد من از فریاد جانفرسا نداد
عاقبت خاموشی مطلق به فریادم رسید
سید حسن حسینی
بیرون بیا! این روزه داران، ماه می خواهند!
جان ها برای زیستن، تنخواه می خواهند!
☆
آنقدر شیرین است لحن و لهجه ات، حتّی
جن ها ز لب های تو بسم الله می خواهند!
☆
نام تو را در هر دم و هر بازدم بردم
این دو مسافر، خرج بین راه می خواهند!
☆
لطف پرستاران به جای خویش؛ امّا من
بیمارم و بیمارها همراه می خواهند!
☆
الماس اشکم را خریداری نمی بینم
این کوه های نور، نادرشاه می خواهند!
☆
آنقدر مجنونم که در فنّ جنون از من
دیوانه های شهر، راه و چاه می خواهند!
محسن رضوانی
از خواب چشم های تو تا صبح می پرم!
این روزها هوای تو افتاده در سرم!
✔✔
هر سایه ای که بگذرد از خلوتم تویی
افتاده ای به جان غزل های آخرم!
✔✔
گاهی صدای روشنت از دور می وزد
گاهی شبیه ماه نشستی برابرم!
✔✔
یا رو به روی پنجره ام ایستاده ای
پاشیده عطر پیرهنت روی بسترم!
✔✔
گاهی میان چادر گلدار کودکی ات
باران گرفته ای سر گلدان پرپرم!
✔✔
مثل پری در آینه ها حرف می زنی
جز آه... هرچه گفته ای از یاد می برم!
✔✔
نزدیک صبح، کنج اتاقم نشسته ای
لبخند می زنی و من از خواب می پرم!
اصغر معاذی
من نقطه ی تلاقی اوهام و حیرتم
سرگشته ام به اهل زمین بی شباهتم
✔✔
از روزگار بعد تو خیری ندیده ام
تنهاترین نشانه ی اثبات قسمتم
✔✔
تفسیر کرده اند مرا گرچه بارها
مضمون گنگ گمشده در صد روایتم
✔✔
خلوت نشین صحبت دیوانگان شهر
دردآشنای رنج هزاران ملامتم
✔✔
مبهوت در میانه ی میدان نشسته ام
بی رغبتی به معرکه ها بوده عادتم
✔✔
سنگ صبور حادثه بعد از تو هیچکس
راهی نبرده سوی زوایای خلوتم
✔✔
میلی به شرح نیست... سکوتم شنیدنی است
بگذار نانوشته بماند حکایتم
محمد صادق سبط الشیخ
نه سیب نه گندم است بین من و تو
بین من و تو" گم است بین من وتو
این عشق که دیگران از او می گویند
یک سوءتفاهم است بین من و تو
جلیل صفر بیگی
افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
☆☆☆
بیهوده به پرواز میندیش کبوتر!
بیرون قفس ریخته پرهای زیادی
☆☆☆
این کوه که هر گوشه آن پاره لعلی است
خورده است بدان خون جگرهای زیادی
☆☆☆
درد است که پرپر شده باشند در این باغ
بر شانه تو شانه به سرهای زیادی
☆☆☆
از یک سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدک آورده خبرهای زیادی
☆☆☆
راهی است پر از شور، که می بینم از این دور
نی های فراوانی و سرهای زیادی
☆☆☆
هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزینّ به هنرهای زیادی
☆☆☆
بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده است به اما و اگرهای زیادی
☆☆☆
جز عشق بگو کیست که افروخته باشند
در آتش او خیمه و درهای زیادی...
سعید بیابانکی
آنجا کجاست؟ آخر دنیاست زیر خاک
آنجا دوباره یک نفر از ماست زیر خاک
✔✔
حال کداممان به گمان تو بهتر است؟
ما با همیم و او تک و تنهاست زیر خاک
✔✔
دلداری ام به دیدن فردا چه می دهی
وقتی امید دیدن فرداست زیر خاک؟
✔✔
از دیده خون چگونه نبارند بر زمین
آنها که پاره ی تن آنهاست زیر خاک؟
✔✔
این باغ را که با گل ما رونقی گرفت
گلچین باسلیقه ای آراست زیر خاک
✔✔
از من اگر نشانی سرراست خواستی
دادم تو را نشانی سرراست زیر خاک
✔✔
از دست رفت جان عزیزم به جان تو
گفتی کجاست جان تو؟ آنجاست زیر خاک
وحید عیدگاه
مستی به شکستن سبویی بند است
هستی به بریدن گلویی بند است
گیسو مفشان ،توبه ی ما را مشکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ..!
سعید بیابانکی