s غزل پاییزی معاصر: پاییز می رسد که مرا مبتلا کند! - علیرضا بدیع :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل پاییزی معاصر: پاییز می رسد که مرا مبتلا کند! - علیرضا بدیع» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند!
با رنگ‌های تازه مرا آشنا کند!

پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند!

او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند!

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه‌های تازه بیارد، خدا کند!

او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند!

پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند!

شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل‌ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند!

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند!

خش خش ... ، صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند!

علیرضا بدیع

  • بهرام بهرامی حصاری