s شعر در مورد گلدان خالی! :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر در مورد گلدان خالی!» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی، لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم

اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم

اگر داغ شرط است، ما برده ایم

اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!

اگر خنجر دوستان، گرده ایم!

گواهی بخواهید، اینک گواه:

همین زخمهایی که نشمرده ایم!

دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده ایم

قیصر امین پور

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

نقد کوتاه : این غزل مهدی فرجی شعری عاشقانه، مفهومی و فلسفی است. از بیت اول تا بیت آخر در مورد عشق، یار، زندگی و موقعیت های آن صحبت می کند. مضمون غزل دوری و جفای یار و بدعهدی روزگار است....

کسی مسافرِ این آخرین قطار نشد!
کسی که راه بیندازمش سوار نشد!

✍✔✍
چقدر گل که به گلدان خالی ام نشکفت
چقدر بی تو زمستان شد و بهار نشد!

✍✔✍
من و تو پای درختان چه قدر ننشستیم!
چه قلبها که نکندیم و یادگار نشد!

✍✔✍
چه روزها که بدون تو سالها شد و رفت
چه لحظه ها که نماندیم و ماندگار نشد!

✍✔✍
همیشه من سرِ راهِ تو بودم و هر بار
کنار آمدم و آمدم کنار، نشد!

✍✔✍
قرار شد که بیایی قرار من باشی
دوباره زیر قرارت زدی؟! قرار نشد!

✍✔✍

غزلی عاشقانه، فلسفی و مفهومی از مهدی فرجی!

  • بهرام بهرامی حصاری