s شعر در مورد چشمه و آتشفشان :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر در مورد چشمه و آتشفشان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 اینجا همین جایم، به فکر باغ و گل دیدن نباش.

من کوهم و در کاهدان، دنبال یک سوزن نباش.

 *

یا کار لازم را بکن، یا فکر کاری را نکن

همدرد آدم نیستی، همدست اهریمن نباش.

 *

من چشمه ی شعرم تو هم آتشفشان شهوتی

راضی به مرگت نیستم، راضی به مرگ من نباش.

 *

 روی قطار عافیت، کوه عظیمی ریخته

دل خوش به این که کوه بالا می کشد دامن نباش.

 *

دل خوش به این که باز دهقان فداکاری کند

آتش به پیراهن، مسیر بسته را روشن نباش.

 *

آن که نشانی خدا را اشتباهی می دهد

از این که تنها به همین، راضی شود ایمن نباش.

 *

با ترس واهی و امیدی که به تو مربوط نیست

ای مدعی حق، پل و لولوی این خرمن نباش.

 *

در این جهان فکر حریم فکر مردم، آن جهان

پتکی که می کوبد سرش را بر سر آهن نباش.

 *

گر دوست داری پرچمت، بر قله ها باشد فقط

در راه آن که می رود، تا قله ها، بهمن نباش.

 *

هر دانه ای باید خودش، راه شکفتن را رود

کار خودت را کن شریک جرم اهریمن نباش.

بهرام بهرامی حصاری

  • بهرام بهرامی حصاری