s شعر در مورد مسافر :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر در مورد مسافر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

می خواهمت چنان که شب تیره ماه را
یا مثل هر مسافر گمگشته راه را


حال تباه و روز سیاه و لب پرآه
آورده ام برای تو چندین گواه را


خلوت نشین گوشه ی آغوش تو منم
از من مگیر زاویه ی خانقاه را


یک عمر سر به شانه ی گرمت گذاشتم
پیوسته دار سایه ی این سرپناه را


از من همیشه هرچه که خواهی دریغ کن
امّا تو را قسم به دو چشمت نگاه را...

سیّدمحمّد تولیت

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

بیرون بیا! این روزه داران، ماه می خواهند!
جان ها برای زیستن، تنخواه می خواهند!


آنقدر شیرین است لحن و لهجه ات، حتّی
جن ها ز لب های تو بسم الله می خواهند!


نام تو را در هر دم و هر بازدم بردم
این دو مسافر، خرج بین راه می خواهند!


لطف پرستاران به جای خویش؛ امّا من
بیمارم و بیمارها همراه می خواهند!


الماس اشکم را خریداری نمی بینم
این کوه های نور، نادرشاه می خواهند!


آنقدر مجنونم که در فنّ جنون از من
دیوانه های شهر، راه و چاه می خواهند!
محسن رضوانی

  • بهرام بهرامی حصاری