شب یلداست شب از تو به دلگیریهاست
شب دیوانگی اغلب زنجیریهاست
✔
شب تا صبح به زلف تو توکل کردن
شب در دامن تنهایی شب گل کردن
✔
شب درداست شب خاطره بارانیهاست
شب تا نیمه شب شعر وغزلخوانیهاست
✔
سر بگذاریم وقت خواب رسیدهست
روز به پایان آفتاب رسیدهست
✍✔✍
منزل راحت کجاست در سفر عمر
پرسش دیرینه را جواب رسیدهست
✍✔✍
چون نخ تابیده گرد خویش چه پیچی؟
نوبت واگشت پیچ و تاب رسیدهست
✍✔✍
سنگ رها گشته در هوایی و اینک
وقت فرود تو با شتاب رسیدهست
✍✔✍
شرح غم ما هنوز اولِ قصهست
گرچه به پایانِ این کتاب رسیدهست
✍✔✍
آنچه درانباشتیم باد هوا بود
وقت سراندازی حباب رسیدهست
✍✔✍
آن می گمبوده در پیالۀ خالیست
تشنۀ بیتشنگی به آب رسیدهست
✍✔✍
مژدۀ آسودن است ای شب پایان
بوی تو از سایهسار خواب رسیدهست
هوشنگ ابتهاج