s شعر در مورد سکوت :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر در مورد سکوت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

من نقطه ی تلاقی اوهام و حیرتم
سرگشته ام به اهل زمین بی شباهتم

✔✔

از روزگار بعد تو خیری ندیده ام
تنهاترین نشانه ی اثبات قسمتم

✔✔
تفسیر کرده اند مرا گرچه بارها
مضمون گنگ گمشده در صد روایتم

✔✔
خلوت نشین صحبت دیوانگان شهر
دردآشنای رنج هزاران ملامتم

✔✔
مبهوت در میانه ی میدان نشسته ام
بی رغبتی به معرکه ها بوده عادتم

✔✔
سنگ صبور حادثه بعد از تو هیچکس
راهی نبرده سوی زوایای خلوتم

✔✔
میلی به شرح نیست... سکوتم شنیدنی است
بگذار نانوشته بماند حکایتم

محمد صادق سبط الشیخ

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

این شفق است یا فلق؟ مغرب و مشرقم بگو
من به کجا رسیده ام؟ جان دقایقم بگو

✔✗✔
آیینه در جواب من باز سکوت می کند
باز مرا چه می شود ؟ ای تو حقایقم بگو

✔✗✔

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

و ما که گریه نکردیم، گریه؟! نه! کردیم...

به ما چه مرد نباید که... ما که نامردیم!

*

اگر که پنجره را سمت عشق می بستند

بدون شعر... و گریه چه کار می کردیم؟!

*

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

من تشنه‌ام ولی، در کوزه آب نیست
حال خراب هست، جان خراب نیست


چون سایه روز و شب، در آب و آتشم
آرامش جهان، بی اضطراب نیست

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

هر بار خواست چای بریزد نمانده ای!

 رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای!

 ♣☃♣

تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار

 رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای!

 ♣☃♣

حالا صدای او به خودش هم نمی رسد

 از بس که بغض توی گلویش چپانده ای!

 ♣☃♣

دیشب تمام شهر پر از جوجه فنچ بود

 گفتند باز روسری ات را تکانده ای!

♣☃♣ 

خواهند مرد بعد تماشای رقص تو

 مشتی نهنگ که لب ساحل کشانده ای!

♣☃♣ 

بدبخت من فلک زده من بدبیار من

 امروز عصر چای ندارم تو مانده ای!

♣☃♣

غزلی عاشقانه و امروزی از شاعر معاصر: حامد عسکری

  • بهرام بهرامی حصاری