s اگر با پای خود رفته است با سر بر نخواهد گشت! :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اگر با پای خود رفته است با سر بر نخواهد گشت!» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

غزل معاصر چیست؟

غزل معاصر تحولی در ادبیات فارسی است که از ساختار سنتی غزل فاصله گرفته و به شکل‌ها و موضوعات جدید می‌پردازد. این نوع غزل می‌تواند به مضامین اجتماعی، سیاسی، و شخصی بپردازد و به نقد و بررسی مسائل روز بپردازد. شاعران معاصر با استفاده از تکنیک‌های نوین و زبانی آزادتر، احساسات و تفکرات خود را به شیوه‌ای خلاقانه‌تر بیان می‌کنند. این تحول، به غزل هویتی جدید بخشیده و آن را به یکی از قالب‌های محبوب و تأثیرگذار شعر معاصر تبدیل کرده است.

غزل معاصر علاوه بر تغییر در مضامین و سبک‌ها، به لحاظ فرم نیز به نوآوری‌های قابل توجهی دست یافته است. شاعران معاصر، با استفاده از تکنیک‌های آزاد و شکستن مرزهای سنتی، به غزل پویایی و تنوع بخشیده‌اند. به عنوان مثال، برخی شاعران از لحن غیررسمی و زبان محاوره‌ای بهره می‌برند، در حالی که دیگران به آزمایش با ساختار و وزن‌های جدید روی می‌آورند. این آزادی در بیان، به غزل معاصر اجازه می‌دهد تا به یک بستر گسترده‌تر برای ابراز احساسات و ایده‌ها تبدیل شود و ارتباط نزدیک‌تری با مخاطب برقرار کند. به طور کلی، غزل معاصر همگام با تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه، به شکل‌گیری و تحول در ادبیات معاصر فارسی کمک کرده است.

غزل معاصر همچنین به تعامل با دیگر هنرها و رسانه‌ها پرداخته است. شاعران معاصر اغلب از رسانه‌های دیجیتال، موسیقی و هنرهای تجسمی برای تقویت و گسترش پیام‌های خود استفاده می‌کنند. این تعامل چندرسانه‌ای به جذب مخاطبان جدید و جوان کمک کرده و دنیای غزل را به عرصه‌ای مدرن‌تر و گسترده‌تر تبدیل کرده است.

از نظر اجتماعی، غزل معاصر به مسائل و چالش‌های معاصر جامعه واکنش نشان می‌دهد و به نقد و بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد. این موضوعات می‌توانند شامل مشکلات اقتصادی، نابرابری‌های اجتماعی، و تغییرات فرهنگی باشند. این رویکرد اجتماعی، به شعر معاصر قدرت نقد و بررسی عمیق‌تر مسائل روز را می‌دهد و آن را به ابزاری مؤثر برای ابراز نگرانی‌ها و پیشنهاد راهکارها تبدیل می‌کند.

همچنین، غزل معاصر به دلیل تنوع سبک‌ها و مضامین، فضای بیشتری برای تجربه‌های فردی و نوآوری‌های زبانی ایجاد کرده است. این تنوع به شاعران این امکان را می‌دهد که از قالب‌های جدید و زبان‌های تازه برای بیان احساسات و تجربیات خود بهره‌برند، و به همین دلیل، غزل معاصر همواره به یک عرصه جذاب و پرتحرک برای کشف و خلق شکل‌های جدید ادبی تبدیل شده است. 

در پایان غزلی با مضمون اجتماعی را تقدیم شعر دوستان می نمایم: 

همان اول به تو گفته است و دیگر بر نخواهد گشت!

کسی که رفته از این در، از این در برنخواهد گشت!

 *

سوار اسب تک شاخ سفید و بالدار خویش

اگر با پای خود رفته است، با سر بر نخواهد گشت!

 *

نشو خیره به این جاده، جز از کوه غرور تو

همان شهزاده ی زرینه افسر بر نخواهد گشت!

 *

به آن صیّاد ثابت کن، از این دریای بی ماهی

که این غواص بی صندوق گوهر بر نخواهد گشت!

 به یک ماهی قناعت کرده  وهر شب به این خاطر

به خانه جز که با قلاب و لنگر بر نخواهد گشت!

 *

بگو با او که می بارد جرقه روی سقف ما

که از ما پاسخی کمتر، ز تندر بر نخواهد گشت!

 *

که تا وقتی که تو در لانه تخم اژدها داری

به تو سیمرغ خوبی ای ستمگر بر نخواهد گشت!

 *

به تو اعمال تو وقتی کلاغ بد شگون باشد

اگر جادو کنی حتی کبوتر بر نخواهد گشت!

 *

شبیه کشتی باروت زیر آتش دشمن

از آن حتی زغالی هم، به بندر بر نخواهد گشت!

 *

که تو یک معذرت خواهی به آزادی بدهکاری

ورق بی اهرم تغییر باور بر نخواهد گشت!

 *

به فکر آن قطاری باش ای جامانده از مقصد!

که با خود می برد ما را و یک سر بر نخواهد گشت!

 *

قطار زندگی هرگز، قطار شهر بازی نیست

پیاده می کند اما، عقب تر بر نخواهد گشت!

 *

به سمتی می رود دنیا که می ترسم سحرگاهی

ببینم رفته هر گنجشک و دیگر بر نخواهد گشت!

(غزل از بهرام بهرامی)

  • بهرام بهرامی حصاری